پانزدهمین دوره از مسابقات کارکنان زندانهای سراسر کشور به میزبانی همدان
(1396/06/08 لغایت 1396/06/13)در این دوره از مسابقات بنده و همچنین چهار نفر از بازیکنان حال و سالهای گذشته بنار نیز حضور داشتیم؛ از جمله بازیکنان عادل تماری بازیکن حال حاظر بنار و سیدشهاب الدین موسوی، محمد براهیمی جمیمه و حسین رضایی از بازیکنان اسبق بنار و سایر بازیکان: کریم اسماعیلی، مهدی تقی زادگان، عبدالکریم رحمانی، رضا فقیه و یونس آستار. مربی: مهرزاد میمنی. سرپرست: عمار صغیری
امسال با وجود آمادگی جسمانی خوب و تمرین و مسابقات تدارکاتی مکرر و همدلی بازیکنان و از همه مهمتر مربی توانمند انتظار میرفت که نسبت به سالهای گذشته عملکرد متفاوت تری داشته باشیم؛ ولی متاسفانه با خوزستان، قهرمان سیزده دوره از مسابقات و فارس، یکی از مدعیان قهرمانی در ادوار گذشته و ستاد مرکزی تهران هم گروه شدیم .
بازی اول با فارس در دقیقه2 به صورت غافلگیرانه روی یک ضربه کاشته گل خوردیم و در نیمه اول 5خطا به سود تیم ما شد و دو خطای مسلم هم شد که داوری سوت نزد و نتیجه پس از 38 دقیقه جنگیدن با همان تک گل به پایان رسید. بازی دوم با ستاد را میبایست با اختلاف حداقل 10گل میبردیم، با این امید که اگر فارس خوزستان را میبرد ما با مساوی با خوزستان به دور بعد صعود کنیم. یا اینکه نتیجه عکس میشد و امید میرفت که خوزستان با تمام قوا مقابل ما نایستد و ما راحت تر باشیم.
فارس 3بر2 خوزستان را از میان برداشت و ما با ستاد متاسفانه با اختلاف 9 گل بردیم و10بر1 شد (تماری5گل، باقری2گل و رضایی2گل و اسماعیلی1گل) و همه چیز رفت برای بازی آخر، فارس صعود کرده بود و ستاد هم حذف شد. جدال ما با خوزستان بود که تیم دوم به دور بعد را مشخص میکرد. بازی با فرازونشیب هایی که داشت 5برصفر به سود تیم خوزستان تمام شد و ما با کمال ناباوری حذف شدیم.
در پایان تیم کرمان اول شد. تهران دوم و همدان میزبان مسابقات با گیلان مشترکا سوم شدند. کاپ اخلاق به ستاد مرکزی رسید و آقای گل نیز از تیم کرمان بود که موفق به زدن 11 گل شد.
در پایان تشکر میکنم از دانشگاه آزاد آسلامی مرکز همدان و همچنین اداره کل زندانهای استان همدان بخاطر زحمات زیاد و میزبانی خوب. چرا که امسال اولین سالی بود که اسکان تیم ها، محل برگزاری مسابقات و سالن غذاخوری را در یک مکان فراهم ساخته بودند.
*بعضی وقت ها سوال، خود مهمتر از پاسخ است.
*هیچ شکستی حاصل نمی شود، مگر اینکه تو تنبلی کنی.
*تنها رسیدن به هدف کافی نیست، باید ضربه هم بزنی.
*هیچ کس بر درخت بی ثمر سنگ نمی زند.
*انتقام گرفتن، نشانه ی سبُکی عقل و پستی روح است.
*خشم با دیوانگی آغاز می شود و با پشیمانی پایان می پذیرد.
*با گذشت چیزی را از دست نمیدهید، بلکه به دست می آورید.
*خود را بزرگ شمردن، نشانه ی بدبختی است.
*انسان بزرگ برخود سخت می گیرد و انسان کوچک بر دیگران.
«امان ا... ابراهیمی- برگرفته از وبلاگ بنارانه»
* آیا می دانید که قالب فلزی مخصوص ساخت قالب های بتونی استفاده شده درچاه های «گرو چَه گـَه1» ودیگرچاه های بنار، هنوزدرمنزل عسکرعسکری است؟
* آیا می دانید که اسدصدیقی سگی شکاری ازنوع تازی داشته که بسیارکمیاب بوده وازآن به بعدهم کسی نظیرش را درمنطقه ندیده است ؟
* آیا می دانید که درپی یک شرط بندی مرحوم حاج سیدباقرموسوی درزمستان ،ازرودخانه پرآب ودرحال طغیان شناکنان گذشته است؟
* آیا می دانید که اولین اسلحه دارای مجوزدربنارمتعلق به مرحوم باقرشجاعی دومی ، متعلق به مرحوم مرادسلیمی بوده است؟
* آیا می دانید که حسین جعفری باجمشیدهاشم پور بازیگر معروف عکس گرفته است؟
* آیا می دانید که محمدغلامی تکه ای ازپرچم مسجدِ فاوعراق راازجبهه باخودآورده است؟
* آیا می دانید که مرحوم ابراهیم ابراهیمی پیش امام خمینی رفته ودست اورابوسیده است؟
* آیا می دانید که اولین تراکتوروکامباین بافه ای راکربلایی احمدنعمتی دربنارآورده است؟
* آیا می دانید که بلندترین نخل ِحال حاضردربنار، نخلی متعلق به مرحوم شیخ محمدعلی زمانی بین باغ ابراهیمی وعلی آزاد است؟
* آیا می دانید که پشت خانه ی حاج رسول جاودان دربنارمسجدی بوده وسنگ های باقی مانده ی آن هنوزموجوداست؟
* آیا می دانید که آقاخان انگالی باماشین پیکاوبه بنارمی آمده ومسافرمی برده است؟
* آیا می دانید که مرحوم کربلایی کرم بوستانی باپوست گوساله وبز، طبل درست می کرده؟
* آیا می دانید که حسن نعمتی درپی یک شرط بندی ، دراوج سرمای زمستان، شناکنان ازگرو «چَه گـَه» که پرازآب بود، گذشت؟
* آیا می دانید که عسکرعسکری ، کتاب هاوقران های اوراقی را باسریش وبنگو صحافی می کرده ؟
* آیا می دانید که کربلایی احمدنعمتی درپنج سالگی شاهدبوده که مأمورثبت ، جدِ کهنسال های بناررابه خاطراین که ریش سفیدوبلندی داشته ، بدون مشورت، کهنسال نامیده؟
* آیا می دانید که زمینی نزدیک باغ مرحوم مشهدی جعفرغلامی ، به نام «جازیره» وجوددارد که جدِ نوشیروانی ها، درآن زیره می کاشته ؟
* آیا می دانید که مرحوم ابراهیم ابراهیمی ومرحوم مشهدی علی باقری ازدستِ ستون ِخلع سلاح ، به آبادان فرارکردند؟
1.گرو چه گه gorow-chagah گودالی درجنوب بنارکه چندین چاه درآن قرارداشت وزنان باریسمان ودلو، آب مصرفی خودراازآنان تهیه می کردند.
برگرفته از وبلاگ احمد روزبه
پر معنی ترین کلمه "ما" است؛
آن را بکار ببندیم.
عمیق ترین کلمه "عشق" است؛
به آن ارج بنهیم.
بی رحم ترین کلمه "تنفر" است؛
آن را از بین ببریم.
سرکش ترین کلمه "هوس" است؛
با آن بازی نکنیم.
خود خواهانه ترین کلمه "من" است؛
از آن حذر کنیم.
ناپایدارترین کلمه "خشم" است؛
آن را فرو ببریم.
بازدارترین کلمه "ترس" است؛
با آن مقابله کنیم.
با نشاط ترین کلمه "کار" است؛
به آن بپردازیم.
پوچ ترین کلمه "طمع" است؛
آن را در خود بکشیم.
سازنده ترین کلمه "صبر" است؛
برای داشتنش باید دعا کنیم.
روشن ترین کلمه "امید" است؛
به آن امیدوار باشیم.
ضعیف ترین کلمه "حسرت" است؛
توجهی به آن نداشته باشیم.
تواناترین کلمه "دانش" است؛
آن را فراگیریم.
محکم ترین کلمه "پشتکار" است؛
ایکاش آن را داشته باشیم.
سمی ترین کلمه "غرور" است؛
باید در خود بشکنیمش.
سست ترین کلمه "شانس" است؛
به امید آن نباشیم.
شایع ترین کلمه "شهرت" است؛
دنباله رو آن نباشیم.
لطیف ترین کلمه "لبخند" است؛
آن را همیشه حفظ کنیم.
حسرت انگیز ترین کلمه "حسادت" است؛
از آن فاصله بگیریم.
ضروری ترین کلمه "تفاهم" است؛
سعی کنیم آن را ایجاد کنم.
سالم ترین کلمه "سلامتی" است؛
به آن اهمیت بدهیم.
اصلی ترین کلمه "اطمینان" است؛
به آن اعتماد کنیم.
بی احساس ترین کلمه "بی تفاوتی" است؛
مراقب آن باشیم.
دوستانه ترین کلمه "رفاقت" است؛
از آن سوء استفاده نکنیم.
زیباترین کلمه "راستی" است؛
با آن روراست باشیم.
زشت ترین کلمه "دورویی" است؛
یک رنگ باشیم.
ویرانگرترین کلمه "تمسخر" است؛
دوست داری با تو چنین کنند؟
موقرترین کلمه "احترام" است؛
برایش ارزش قایل شویم.
آرام ترین کلمه "آرامش" است؛
امید داشته باشیم تا به آن برسیم.
عاقلانه ترین کلمه "احتیاط" است؛
حواسمان را جمع کنیم.
دست و پاگیرترین کلمه "محدودیت" است؛
اجازه ندهیم مانع پیشرفتمان بشود.
سخت ترین کلمه "غیرممکن" است؛
باور کنیم که وجود ندارد.
مخرب ترین کلمه "شتابزدگی" است؛
مواظب پل های پشت سرمان باشیم.
تاریک ترین کلمه "نادانی" است؛
آن را با نور علم روشن کنیم.
کشنده ترین کلمه "اضطراب" است؛
آن را نادیده بگیریم.
صبورترین کلمه "انتظار" است؛
منتظرش باشیم.
بی ارزش ترین کلمه "انتقام" است؛
بگذاریم و بگذریم.
ارزشمندترین کلمه "بخشش" است؛
سعی خودمان را بکنیم.
قشنگ ترین کلمه "خوشروئی" است؛
راز زیبائی در آن نهفته است.
تمیزترین کلمه "پاکیزگی" است؛
رعایت آن اصلا سخت نیست.
رساترین کلمه "وفاداری" است؛
چه خوب است سر عهدمان بمانیم.
تنهاترین کلمه "گوشه گیری" است؛
بدانیم که همیشه جمع بهتر از فرد بوده.
محرک ترین کلمه "هدفمندی" است؛
زندگی بدون هدف، واهی پیمودن است.
و هــدفمنــدتـرین کلــمه "موفقیت"است؛
پس همه با هم پیش به سوی موفقیت.
آیا کلاغ پنیر می خورد؟!
صبح بود، به اتفاق دوستم در طبیعتی پراز سبزه و درخت نشسته بودیم؛ ناگهان کلاغی چند متریمان به زمین نشست، گربه ای نیز بود، گربه رفت. کلاغ جلوتر آمد، چشممان به پسماندهای غذا افتاد، کلاغ نیز به طرف آنها روانه شد و مشغول به جدا کردن چیزی شد! آن را برداشت و چند قدمی فاصله گرفت. سفید بود، بیشتر که توجه کردیم متوجه شدیم که پنیر است! تعجب کردم! در همین بین آن را برداشت و پرواز کرد و نشست روی شاخه ی درختی.
نگاه به دوستم کردم، شعر کلاس دوم دبستان را زمزمه کرد: «زاغکی قالب پنیری دید / به دهان برگرفت و زود پرید ... ». با تعجب گفتم: بله! اما مگر کلاغ ها پنیر می خورند؟! گفت: حالا که می بینی، آیا نمی خورند؟! متعجب شدم. چون تا الان به چنین موضوعی اصلاً فکر نکرده بودم و اینچنین صحنه ای را ندیده بودم.
به خودم گفتم: آری، کلاغ نیز پنیر میخورد.
اصفهان- 13/02/1391
چه زیباست زمستان!
وقتی چشم به اصفهان گشودم، انـــگــار به خواب رفتم!
بعد از 22سال زمستان واقعی را لمس کردم.
تا به حال بیشتر بهار را دیده و شنیده بودم!
اما چه زیباست زمستان.
صبح روز دوشنبه مورخ 15/12/1390 بود. تا به این لحظه چنین تصاویر زیبایی را از نزدیک به چشم ندیده بودم! برف نبود و نمی بارید، اما تمام توصیف هایی که از زمستان شنیده بودم مثل یک رویا نمایان گــشت. عجیب احساسی داشتم. بیشتر سربه هوا بودم تا به زمین! اکثر درختان، برهــنه! به ظاهر مرده اما زنده! بدون برگ اما زیبا! انگار که برگهای درختان را به عمد کنده بودند! از درختچه گرفته تا درختان سر به فلک کشیده. سؤال که گرفتم، گفتند: تمام فصل زمستان درختان اینچنینند! درختان که چه عرض کنم، گل و بوته و چمن و سبزه به ندرت دیده می شد.
زمستان بود اینجا. زمستان ما با زمستان اینجا بسی تفاوت داشت! زمستان استان بوشهر بهار بود و زمستان اصفهان، زمستان.
کوتا کنم. سخن بسیار است اما از حوصله ی این مطلب خارج. مدتی که گذشت همه بیدار شدند و برگها نم نم سر از جلد خود درآوردند و شکوفه ها وا شدند و هوا عطری خوش به خود گرفت و تازه اینجا شد بهار.
اصفهان16/01/1391
ناگهان چه زود دیر می شود!
با سلام خدمت تمامی دوستان و مخاطبین عزیز و گرامی. حقیر هرچند ضعیف، بنا به خدمتگذاری به شما و روستایم بنارآبشیرین پا به عرصه ی دنیای مجازی گذاشته و از اینکه شما عزیزان با حضور گرم خود در این مدت به بنده قوت دادید و باعث دلگرمی شدید صمیمانه تشکر می کنم و برایتان آرزوی موفقیت و سربلندی دارم.
بنده به دلایلی، از این تاریخ برای مدتی تقریباً شش ماهه، افتخار خدمتگذاری را نخواهم داشت و اینشاالله در اولین فرصت باز در خدمتتان خواهم بود. با سپاس فراوان.
علائم وجود استرس:
*علائم جسمانی: خستگی مفرط، سردرد، بی خوابی، تعریق.
*علائم روانی: خشم پذیری، افسردگی و ناتوانی در تمرکز.
*علائم رفتاری: کم تحملی، افزایش مصرف مواد، عملکرد ضعیف شغلی.
بیشتر افراد خواهان کاهش استرس خود هستند ولی دقیقاً نمی دانند باید چه راهکارهایی را به کار گیرند تا سطح استرس خود را کاهش دهند بعضی از راه های کاهش استرس که متخصصان حوزه روان مطرح می کنند بدین قرار است:
*همواره مثبت فکر کنید
*مهارت های جدید بیاموزید
*مهارت مدیریت زمان را فراگیرید
*مهارت های حل مسئله را در خود افزایش دهید
*تغییرات مثبتی را در سبک زندگی تان به وجود بیاورید.
*از تکنیک های آرمیدگی مثل نفس عمیق کشیدن و شل کردن عضلات خود برای کاهش استرس استفاده کنید.
*زمانی را برای فعالیت های لذتبخش و آرامش بخش اختصاص دهید.
*با اعضای خانواده تان و دوستان صحبت کنید تا حمایت عاطفی مناسب را دریافت دارید.
*غذاهای مغذی و نیروبخش مصرف کنید.
*خواب کافی داشته باشید.
منبع: جام جم.
برگرفته از وبلاگ بنارانه
گوهری درخاک
این مقاله حدود بیست سال پیش نوشته شده وازآن تاریخ تاکنون بنارتغییراتی کرده که منطبق بامطالب ارائه شده نیست .بااین همه برای ثبت درحافظه ی تاریخ درج می گردد.
روددالکی مانندماربلندوبی آزاری درزیرآفتاب گرم دشتستان لمیده است. درجای جای ساحل آن، گزدان ِ گاه انبوه وبیشه زار، پدیداراست. درفاصله ی 18 کیلومتری غرب برازجان ودرحاشیه ی جنوبی گزدان"بنارآبشیرین"1، عرق ریزان به زندگی خودادامه می دهدوبیش از80 هزاراصله نخل، چون سربازانی مقاوم، دربرابرش صف آرایی کرده وخاک شوره زارش راباچترسایه گسترخود، دربیداد تیروآتش باری مرداد، سایه باران می کنند. بااین همه،"تش باد"های سوزانش،چهره هارامی گدازدوماسه های آتشینش، پای برهنه ی روستاییان رابریان می کند.دیوارهای ساخته ازخشت خامش، حکایت فقرراباهرتازه واردی درمیان می گذاردوسقف چوبین خانه هایش، بامراسم خاک ریزان ازمهمانان پذیرایی می کند.
طرح هادی روستا
با پیگیری های مکرر دهیار محترم روستا، پس از تعویض لوله های فرسوده ی آب، زیرسازی کوچه های باقی مانده ی دارای شرایط آسفالت، بعد از مدتی وقفه از سر گرفته شد و پایان یافت. با زحمات شبانه روزی پیمانکار مربوطه ی طرح هادی روستا مراحل زیر سازی آسفالت به طور کامل پایان یافت که به گفته ی محمدرضا باقری دهیار محترم روستا، مراحل قیرپاشی و آسفالت آن به زودی انجام خواهد گرفت.