خانه ام ابري ست اماابر بارانش گرفته ست.
در خيال روزهاي روشنم کز دست رفتندم،
من به روي آفتابم
مي برم در ساحت دريا نظاره.
وهمه دنيا خراب و خرد از باد است
وبه ره، ني زن که دايم مي نوازد ني،در اين دنياي ابراندود
راه خود را دارد اندر پيش.
نيما يوشيج
تو قامت بلند تمنايي اي درخت.همواره خفته است در آغوشت آسمان
بالايي اي درخت
دستت پر از ستاره و جانت پر از بهار
زيبايي اي درخت.
وقتي که بادها
در برگهاي درهم تو لانه مي کنند
گيسوي سبزفام تو را شانه مي کنند
غوغايي اي درخت.
سياوش کسرايي
خوش آمد بهار.گل از شاخه تابيد خورشيدوار،
چو آغوش نوروز پيروز بخت،
گشوده رخ و بازوان درخت.
درين صبح فرخنده ي تابناک،
که از زندگي دم زند جانِ خاک،
بيا با دل و جان پاک
همه لحظه ها را به شادي سپار
نوائي هم آهنگ ياران برآر:
خوش آمد بهار...!
فريدون مشيري